زخمهای دست گیتاریستها اغلب به دلیل گیتار زدن مداوم و عدم استراحت بین تمرینها است.
اگر چه درد بیشتر در ناحیه دست آنها احساس می شود، اما معمولاً دلیل دردها را باید در ذهن جست وجو کرد.
همان گونه که ترکیب صحیح صدا و سکوت منجر به موسیقی گوش نواز است،
ترکیب صحیح استراحت و تمرین لازمه سلامت نوازنده است.
در سال ۱۹۸۷، برایان گُر۴ در حال ارائه رپرتوار حرفه ای خود بود،
اما تمرین زیاد و ترجمه تعدادی کتاب از زبان آلمانی به انگلیسی منجر به درد تاندون دستهای او شد که سه سال به طول انجامید.
هر روز بیماری او وخیم تر می شد تا جایی که حتی نمی توانست در را باز کند.
پزشکان به او توصیه کردند که مچ دستش را عمل کند، اما او قبول نکرد.
برایان ماساژ درمانی، کلاس یوگا، طب سوزنی و روان درمانی را جایگزین عمل کرد و نوع نشستن خود را نیز تغییر داد.
پس از سه ماه دردهای او از بین رفت و دوباره به سراغ ساز محبوب خود گیتار رفت.
پس از مدتی درد مجدداً به سراغ او آمد و شش ماه او را آزار داد.
برایان می گوید به دلیل اینکه یوگا کار می کرد این بار توانست با درد به راحتی کنار بیاید.
او سیمهای گیتار را نیز شل تر کرد که آسیب کمتری به دستهای او وارد شود.
برایان متوجه شد هنگامی کارهایش موفق تر است که گیتارش سیم نرم تری دارد.
او ترکیبی از سیمهایی را با سختی متوسط و پایین انتخاب کرد
زیرا معتقد بود سیم بسیار نرم کیفیت صدا را پایین می آورد.
برایان می گوید:
«من برای خودم برنامه روزانه تنظیم کردم؛ قبل از شروع تمرین یوگا و پس از آن بیست دقیقه تمرینات قدرتی دست انجام می دادم.
با تمرکز حواس گیتار می نواختم و هنگامی که امکان داشت از سه سیم به جای پنج سیم استفاده می کردم.»
آموزشگاه موسیقی
یکی دیگر از گیتاریستها نیز دچار عارضه عجیبی به نام فوکال دایستونیا شد.
دانشمندان هنوز نتوانسته اند دلیلی برای این عارضه بیابند.
چند انگشت بیمار به یک باره از کار می افتد بدون اینکه دردی داشته باشد.
او به مراکز درمانی مختلفی مراجعه کرد؛
زیرا این امر باعث می شد که نه تنها چند قرارداد مهم را از دست بدهد بلکه به شهرت او نیز لطمه وارد شود.
او تحت درمانهای مختلفی قرار گرفت ولی بهبود نیافت.
چند سال بعد او دوباره شروع به نواختن ساز کرد، اما این بار فقط از انگشت شست و سبابه دست راست خود استفاده می کرد.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه او چیزهایی در خصوص چگونگی کار گروهی عضلات شنید.
تا آن زمان فکر می کرد که فقط عضلات پایین ساعد دست در نوازندگی نقش ایفا می کنند؛
اما او متوجه شد که عضلات دیگر دست نیز در این امر دخالت دارند.
هنگام تمرین او در خیال خود تصور می کرد که عضلاتش از نوک انگشتان تا نقطه ای در پشت شانه های خود جایی که دستها به بدن متصل می شوند در حال حرکت است.
بعد از گذشت یک سال انگشت وسط او کاملاً شروع به حرکت کرد
و سال دیگر انگشت دوم او. پس از سه سال تمام انگشتان او به حالت طبیعی باز گشتند.
در این مدت او همچنین با پزشکی مشورت کرد که به او توصیه کرد شنا کند.
او می گوید: «گرچه شنا به بهبودی بیماری ام کمکی نکرد،
اما باعث شد احساس سلامتی بیشتری بکنم؛
به علاوه بدانم که چگونه بدن کار می کند و چگونه می توان به تن آرامی دست یافت.»