در این مطلب از وبلاگ آموزشگاه موسیقی تهران شما را با بهترین آهنگسازها و مواردی عجیب درباره آنها آشنا می کنیم.
بیایید با موزارات شروع کنیم چون نام او به گوش همه آشناست!

موزارت (موتسارت)

۱-اکثر ما می دانیم که موزارت آدم شوخ طبع و بذله گویی بوده است.
اما هر کسی نمی داند که او صدای گربه ها را تقلید می کرده است.
او هر وقت از تمرین خسته می شد، دور میزها می چرخیدو میو میو می کرد.

او از تقلید صدای گربه خیلی لذت می برد و همین علاقه باعث شد آهنگی به نام The Cat Duet یا همخوانی با گربه را بنویسد که ماجرای آهنگ از این قرار است که مرد با آواز از همسرش سوالاتی می پرسد و زن تنها با “میو” جواب می دهد.
کم کم شوهر نیز شروع به میو میو کردن می کند، البته به صورت موزیکال!

۲-یکی دیگر از واقعیت های جالب درباره موزارت را هم باید بشنوید!
از اپرای معروف، “دون ژوان” چیزی شنیده اید؟
آهنگ آغازین یا همان پیش درآمد ارکستر، یک شب قبل از اپرای اول نوشته شد.
در آن شب موزارت به همراه دوستانش کاملا مست بودند و یکی از آنها به او گفته: “موزارت چطور تا حالا پیش درآمد را ننوشته ای؟”
موزارت در نیمه شب به خانه برمی گردد و چند ساعت را صرف نوشتن این شاهکار تاثیر گذار می کند.
ارکستر چند دقیقه قبل از شروع اپرا، آن را تمرین کردند و در نهایت بدون نقص اجرا کردند.

جوزف هایدن

۱-هر وقت از موزارت سخن به میان می آید، یادی هم از هایدن می شود.
آنها دوستان صمیمی یکدیگر بودند و و اغلب با هم ویولن یا ویولا می نواختند.

۲-هایدن یک آدم ساده لوح بود که به انجام شوخی های دستی علاقه داشت.
در سن ۱۷ سالگی ظاهرا به خاطر اینکه موی بافته شده یک پسر دیگر را بریده بود، از مدرسه آواز اخراج شد،
اما در اصل او بالغ شده بود و صدای زیبای سابقش شبیه صدای خروس شده بود!
ماریا ترزا در رویتر از آواز او که آن را به صدای خروس تشبیه می کرد، شکایت کرد.

۳- هایدن داستانهای جالبی در زندگی داشت، او همینطور داستان پس از مرگ جالبی نیز دارد.
حدود یک هفته پس از درگذشت هایدن، بدن وی از قبر خارج شد و سرش ربوده شد.
دلیلش این بود که این دزدها علاقمند به مطالعه مغز این نابغه بودند.
کسانی که آن را دزدیدند مجموعه ای جمجمه داشتند که دوست داشتند به مردم نشان دهند از جمله سر هایدن.
البته مردم از این کار آنها خوشحال نبودند، به همین دلیل پیتر و روزنبام جمجمه جعلی ای را به عنوان سر هایدن را به قبر برگرداندند.
سر واقعی هایدن تا سال ۱۹۵۴ به بدنش برنگشته بود و اکنون مقبره وی دارای دو سر است.

آموزشگاه خوانندگی در تهران

فرانتز لیست

۱- اکثر ما می دانیم که فرانتز لیست در جوانی، مثل راک استارها خیلی ولخرج و بسیار محبوب بود و خارج از چارچوب ازدواج بچه دار شد..
اما کمتر کسی این را نمی داند که در سنین بالاتر، لیزت به کشیش کاتولیک شدن روی آورد.
او همیشه کم و بیش می خواست یک کشیش باشد،
سرانجام در سال ۱۸۶۵، هنگامی که لیست ۵۴ ساله بود، چهار درجه از روحانیت مسیحی را کسب کرد اما هرگز رسماً کشیش نشد.

فردریک هندل

۱- در دوره باروک، ما هندل را به عنوان یه دوست دار غذا می شناسیم.
هندل یکی از طرفداران بزرگ چیزهای ظریف در زندگی، از جمله غذاهای چرب و شیرین و شراب بود.
در حقیقت، تصور می شد که اعتیاد شدید او به شراب باعث مسمومیت وی با سرب که یک ماده نگهدارنده است بوده و غذاهای چرب و شیرین باعث نقرس او شده است.
یکی از میهمانان هندل، که یک کمدین بود درباره عادات غذایی او با بی ادبی شوخی می کرد و او را به خوکی که روی یک بشکه شراب نشسته تشبیه می کرد.

جین باپتیسته لالی

۱-او یک آهنگساز دوره باروک بود که عادت داشت چوب دستی اش را به زمین بکوبد.
یکبار به جای کوبیدن آن روی زمین، به پاهایش ضربه زد که باعث ایجاد زخم و جراحت شد.
او به خاطر این زخم به قانقاریا دچار شد و در سن ۵۵ سالگی به همین دلیل درگذشت.

جی اس باخ

۱-باخ عادت داشت به کافه زیمرمن در شهر لیپریک برود و ۳، ۴ تا فنجان قهوه بنوشد.
او یکی از طرفداران قهوه بود و حتی آهنگ معروف و خنده دارش با عنوان Coffee Cnatata را درباره زنی نوشت که سعی دارد عادت قهوه خوردنش را ترک کند.

آنتونیو ویوالدی

۱-ویوالدی آهنگساز و ویولون نواز در دوره باروک بود که در سن ۲۵ سالگی به یک کشیش کاتولیک تبدیل شد.
به خاطر موهای قرمز رنگش نام مستعار او “روحانی قرمز” بود.

نکات کلی برای شروع آهنگسازی

فلیکس مندلسون

۱-فلیکس مندلسون از جمله افرادی بود که اساسا در هر چیزی خوب عمل می کرد.
در کنار آهنگسازی، نویسنده خوبی بود، به صورت تفریحی کارتون درست می کرد و می توانست نقاشی و طراحی کند.

۲-یکی از دوستان مندلسون، آتوود، یک دست نوشته اورجینال او را در پشت صندلی یک تاکسی جا گذاشت.
این دست نوشته پیش درآمدMidsummer Night’s Dream و تنها نسخه بود. اما به جای دستپاچه شدن، مندلسون تمام آن را با رجوع به حافظه اش از نو نوشت.

ادوارد گریگ

۱- ادوارد گریگ یک مجسمه کوچک شانس داشت.
یک قورباغه کوچک بود که آن را قبل از هر کنسرت نوازش می کرد.
چایکوفسکی

۲-چایکوسکی مردی بود که مشکلات سلامت روان بسیاری داشت،
اما عادت عجیبی که داشت این بود که چانه اش را هنگام اجرا با دست چپش نگه می داشت.
این بدین خاطر بود که ظاهرا باور داشت سرش به پایین می افتد.

اریک ساتی

۱- و در نهایت یکی از عادات غذایی عجیب اریک ساتی، خوردن غذاهای سفید رنگ بود.
او در یکی از نامه هایش،آنها را نام برده است که عبارتند از:
تخم مرغ، شکر، استخوان تکه تکه شده، چربی حیوانی، نمک، گوشت سفید گوساله، نارگیل، برنج، پاستا، مرغ، پنیر سفید، شلغم و ماهی های خاص.
بنابراین شاید این فقط نشان می دهد که هنرمندان و سلبریتی ها در قرن های مختلف عادات غذایی عجیبی داشته اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *