اپرا آمیزهای از موسیقی و نمایش است تا حقیقت به تصویر کشیده شود. از این رو برای خلق آثار اپرایی باید در دو بخش موسیقی و نمایش عالم بود تا پدیدهای درخور تحسین ایجاد کرد. بزرگان هنر در برتری هر یک از این دو مؤلفه بر دیگری اختلاف نظر دارند؛ به عنوان مثال ریشارد واگنر موسیقی را در خدمت هدف والای نمایش میداند. با این حال موسیقی دارای اعجازی است که با آن، داستانی هرچند ساده به تجربهٔ احساسی عمیق و دلانگیز بدل میشود. همچنین داستانها و نمایشنامههای موفق نیز با درآمیختن با موسیقی، بقا و عمق بیشتری مییابند.
اگرچه سازندهٔ نخستین اپرای تاریخ موسیقی جاکوپو پری است، اما کسی که اپرا را به معنای واقعی کلمه بنیان گذاشت کلودیو مونتهوردی بود. اپرا از ارزندهترین پدیدههای جهان موسیقی است. طی چندین قرن اپرا با تحولات فراوان همه گونه رویدادها و سبکهای موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید.
اُپِرا هنری است که بر روی یک سکو یا سن نمایشی که هماهنگ و سازگار با موسیقی ساخته شده انجام میگیرد. نمایش اجرایی در اپرا عناصر ویژهٔ تئاتر مانند زمینهپردازی و محیط نمایشی، جامهها، چهرهپردازی و بازیگری را در خود دارد؛ ولی در اپرا واژههایی که بازگو میشود یعنی اپرانامه سخنپردازی گفتاری نبوده بلکه به گونهٔ آوازی و سرودی است. خوانندگان اپرا را یک گروه از همنوایان همراهی میکنند. همنوایان میتوانند یک گروه کوچک سازی باشند یا یک ارکستر سمفونیک کامل.
آموزشگاه موسیقی
اپرا در لغت به معنی اثر است و ریشه آن از کلمه لاتین اپوس گرفته میشود. اما از قرنهفدهم میلادی معنی این کلمه دستخوش تغییر شد. از آن پی اپرا به نمایشی گفته میشود که همراه آواز باشد و در حقیقت نمایش های آواز اپرا گفته میشد.
اما آنچه که امروزه به نام اپرا میخوانیم توسط دو تن از اشراف ایتالیا به نام های باردی و دوک مانتوا به وجود آمد. پیشتازان این عرصه وینچسکو گالیله که پدر فیزیکدان مشهور است و جولیو کاچینی و ژاکو پری بودند. کاچینی و پری در زمن خود از خوانندگان معروف بودندکه با دعوت گالیله در اولین اپراها شرکت کردند.
گالیله رساله ای در موسیقی به نام «مکالمه موسیقی قدیم و جدید» نوشته بود. او در آثار نمایشی یونان قدیم سه حماسه یافته بود که به همراهی موسیقی اجرا می شد. از آنجا نتیجه گرفت که تراژدی های یونانی به صورت رسیتاتیف یعنی کلامی که با موسیقی همراه می شود، خوانده می شده. این نظریه مورد توجه گروه نوازندگانی که در دربار کنت باردی جمع شده بودند، قرار گرفت.
کنت باردی برای احیای شیوه قدیم یونان که مورد توجه آن زمان بود موسیقیدانان را مامور کرد تا نمایشی همراه موسیقیDramma per Musica بسازند اما از آنجا که این گروه سه نفری هیچگونه نمونه ای از تئاترهای یونانی در دست نداشتند تصور کردند که نمایش های قدیم تماماً به آواز خوانده می شده است. در حالی که آواز یا ساز یا گفتار دسته جمعی فقط به طور فرعی در تئاتر اجرا می شده و ربطی به مکالمه تئاتری نداشته است. به این جهت گروه مامور به خیال تقلید از درام یونانی، اپرا را به وجود آوردند.
نخست، پری به کمک رینو چینی شاعر، متن یک داستان قدیمی یونانی را به نام «دافنه» تهیه کرد و به موسیقی درآورد. این نمایش با استقبال زیاد مواجه شد طوری که در سال ۱۶۰۰ به مناسبت ازدواج هانری چهارم و ماریا دی مدیچی اپرای دیگری به او سفارش داده شد. پری، داستان معروف «ارفه» را برای اپرای دوم خود انتخاب کرد که بار دیگر به نام «نوریدیچه» در فلورانس به روی صحنه آمد. نوریدیچه اپرایی بود به شیوه رسیتاتیف که در تمام مدت نمایش، لحن و بیان و مکالمه را از دست نمی داد.
دو سال بعد کاچینی درصدد برآمد همین داستان را به موسیقی درآورد. اگرچه کار او به مراتب ضعیف تر از پری بود اما برای نخستین بار «آریا» یعنی آواز اصلی اپرایی را در این نمایش به کار برد. با این حال هیچیک از این دو آهنگساز را موسس اپرا نمی دانند.
آموزشگاه موسیقی شمال تهران
کسی که اپرا را به معنای واقعی بنیان گذاشت کلودیو مونت وردی (Claudio Monteverdi)، (۱۵۶۷ ۱۶۴۸) بود. مونت وردی در ابتدا با تصنیف قطعات کثیری به شکل مادریگال شهرت یافته بود. این شهرت باعث شد که دوک وینچنتسو گنزاگا (Vincenzo Gonzaga) او را به سمت رئیس ارکستر درباری برگزیند و به نوشتن یک اپرا تشویق کند.
اپرا از آغاز پیدایش، نمایش پرخرجی بود. فقط اشراف بزرگ و ثروتمند استطاعت سفارش چنین کار گرانبهایی را داشتند و به همین علت نیز اجرای یک اپرا در درجه اول، نماینده قدرت و ثروت و شخصیت فوق العاده کسی بود که آن را سفارش می داد. اگر خانواده مدیچی در فلورانس قدرت نمایش اپرا را داشتند برای خانواده گنزاگا در مانتورا نیز امکان داشت که چنین نمایشی را در مانتوا به روی صحنه بیاورند.
به خصوص که دوک گنزاگا خود را نمایش اپرایی نوریدیچه در شب عروسی ماریادی مدیچی حضور داشت و اهمیت اجرای این نمایش را درک کرده بود. مونت وردی سومین کسی بود که داستان «ارفه و اوریدیس» را به موسیقی درآورد اما این بار اثر، آزمایشی و تجربی نبود.
بلکه یک اپرای کامل بود که به نام «ارفئو» روی صحنه آمد (۱۶۰۷). مونت وردی برای نوشتن این اپرا سال های متمادی مطالعه کرد. در اپرای ارفئو تقریباً تمام اصول و قواعد اپرایی رعایت شده و از این حیث آن را اولین نمونه اپرای کلاسیک می دانند. مقدمه اپرا با یک اورتور که توسط ارکستر نواخته می شود آغاز می گردد. علاوه بر خواننده تنها در مواردی نیز آواز دو نفری و سه نفری و دسته جمعی نیز وجود دارد. ارکستری که با خوانندگان همراهی می کرد در آن زمان ارکستر بزرگی شمرده می شد و شامل سازهای متنوع زهی، بادی و ضربی بود. ارکستر اپرای پری ۴ ساز داشت اما ارکستر در اپرای مونت وردی به ۳۴ ساز رسید