آریایىهاى ایران شاخهاى از نژاد هند و اروپایىاند که در حدود سه هزار سال پیش از میلاد به آسیاى میانه آمدند و در ماوراءالنهر ساکن شدند.
نخستین دولت بزرگى که نژاد آریایى تشکیل داد، دولت ماد بود که در اواخر سده هفتم پیش از میلاد تأسیس شد
و صدوپنجاه سال دوام یافت و سرانجام در ۵۵۰ ق.م. به دست کوروش کبیر منقرض شد.
در کلاس موسیقی از موسیقی باستانی آریایىها پیش از عصر هخامنشى بدلیل نبودن مدارک و نبود کتابت اطلاعى در دست نیست؛
اما آنچه مسلم است اینکه طوایف آریایى مانند سایر مردمان قدیم براى بیان عواطف و احساسات خویش و نمایش رنجها و خوشىها نغمهسرایى مىکردند.
کهنترین اثر ادبى نژاد آریاها وَداها یا کتب مقدس هندىها که شامل چهار بخش است که یکى از این چهار بخش ‘ریگ وَدا’ نام دارد.
ریگ در زبان سانسکریت به معناى سرود است و وَدا به معنى دانش.
این بخش شامل نغمهها و سرودهاى مذهبى و میراث باستانى قوم هند و ایرانى است.
این قطعات وجود موسیقى را در یمان طوایف آریایى تأئید مىکند.
ریگ وَدا از یادگارهاى کهن آریایىها در دورانى است که هنوز جدایى میان آریایىهاى ایرانى و آریایىهاى هندى رخ نداده است.
در اوستا -کتاب مذهبى زرتشتیان- که از کهنترین آثار ادبى و مذهبى ایرانیان است.
قدیمىترین بخش ‘گات’ ها است که شامل سرودها و مناجات زردتشتیان است،
که به آهنگ و آواز براى نیایش خوانده مىشده و کهنترین میراث مدون ما در شعر و موسیقى است.
بخشى از اطلاعات ما در بارۀ موسیقى قدیم در ایران طبق نوشته مورخین یونانى و مورخین ایرانى دورهٔ اسلامى و شاهنامه فردوسى و اشعار سایر شعرا و آلات و ادوات موسیقى به دست آمده از کشفیات باستانشناسى مىباشد.
آموزشگاه موسیقی
در قدیمىترین دوره تاریخى یعنى سه هزار سال ق.م. سرزمین کلده شامل دو ناحیه سومر و اکَر بوده است.
اسباب و الات موسیقى که در حفارىهاى کلده و شهر اور کشف شده تا حدودى ریشه و سابقه موسیقى آسیا بویژه آسیاى غربى را روشن کرده است.
از نقش و نگارههاى به دست آمده مىتوان دریافت که موسیقى سومرى شامل نیایش نسبت به خدایان و فرشتگان محافظ آنان و شکوائیه و مرثیه بوده است.
سومرىها جشن و شادى نیز برپا مىکردهاند و نیز براى خدایان خود سرودهایى داشتهاند.
تمدن سومرىها و بعد جانشینان آنها -بابلىها- در تمدنهاى سایر ملل دور و نزدیک و نیز در موسیقى آنها رخنه کرده است.
بابل وارث تمدن سومر و آکد بود و مردمان آن نژاد سامى داشتند. پادشاه معروف بابل جدید، بختالنصر بود.
بابل در زمان حمورابى به اوج وسعت و ترقى خود رسید و صنایع و هنر مورد توجه واقع شد و تجملپرستى و سرور و عیش، عمومیت یافت.
یکى از مورخین مشهور یونانی، از جشنى نام مىبرد که یکى از اشراف بابل برپا ساخته بود و در آن ۱۵۰ زن خواننده و نوازنده شرکت داشتهاند؛
و نى و چنگ و قانون مىنواختهاند.
در این دوره موسیقى رونق یافت.
کلدانیان موسیقى مذهبى و دربارى داشتند.
آلات و اسباب موسیقى این دوره، ‘بادی’ ، ‘زهی’ ، ‘ضربی’ بوده است؛
مانند: نی، فلوت، شیپور، عود و طبل و مانند اینها. رقص نیز میان آنها متداول بوده است.
در این میان دولت آشور نیز به سبب همجوارى با بابل بر تمدن این سرزمین تأثیر داشته و از آن متأثر گشته است.
طبق اسناد و مدارک به دست آمده این اقوام نژاد آریایى داشتهاند.
در حال حاضر آلات موسیقى آن عهد بازسازى شده و بسیارى از نغمههاى قدیمى با کمک الواح کهن، آواهاى شعری، ریتمهاى اوراد و سرودهاى مذهبى و سایر عوامل به جاى مانده، بازسازى شده و حتى اجراء و ضبط شدهاند.
در عهد باستان، موسیقى ابتدا وسیله ارتباط بود. و اولین آلات موسیقی، طبلهاى بزرگ بود، که براى اعلام خبر به کار مىرفته است.
بعدها موسیقى بخشى از آئین و باورهاى مردمى شد و در مراسم مذهبی، مراسم کار و جشنها و سوگها به کار مىرفت.