چه اتفاقی برای موسیقی ایران افتاده که هرروز شایعات جدیدی از ارکستر سمفونیک تهران به گوش می‌رسد؟
شایعاتی که اول در کانال‌های خبری دست‌به‌دست می‌شود
و سرانجام به‌عنوان خبر از خبرگزاری‌های رسمی سر درمی‌آورد.

داستان چیست که هنرمندان بر سر قدیمی‌ترین ارکستر سمفونیک ایران با هم نزاع می کنند.
هر روز گفت‌وگو و یادداشت‌های افشاگرانه‌ایی از هنرمندان مختلف درباره این ارکستر قدیمی چاپ می‌شود
و در ادامه جوابیه فلان هنرمند و مسئول را به دنبال دارد
و این داستان‌ها تا ابد دارد، هیچ‌کس هم خویشتن‌داری نمی‌کند و خوراک رسانه‌ها از این مسیر تأمین می‌شود.

چه اتفاقی افتاده است که هنرمندان نامه نوشتن را مستقیم به وزیر یا شخص رییس‌جمهور انتخاب کرده‌اند؟
و همه از نگرانی وضعیت ارکستر سخن می‌گویند
و گویی نمی‌دانند که این حاشیه‌های بی سرانجام بیشتر به ضرر ارکستر سمفونیک و جامعه موسیقی کشور است.

چرا تحمل دیگران، هم‌صنف‌های دنیای موسیقی تا این اندازه سخت شده است
که هر روز داستان تازه‌ای برپا می‌شود.
هنرمندان به جان هم افتاده‌اند و متأسفانه این مسائل نه در پشت پرده،
محفل‌های خصوصی و دوستانه بلکه در رسانه‌های جمعی مطرح می‌شود.
با تمام انتقاداتی که به مدیران رده‌بالای ارشاد
برای ایجاد این فضا و کناره‌گیری خودشان از این ماجراها هست،
اما سؤال اینجاست که همدلی هنرمندان با یکدیگر کجا رفته است؟
همان همدلی که برای راه‌اندازی ارکستر سمفونیک تهران بعد از سالها بود؟
هر چه که هست نه تنها صرفا به مدیران دولتی بلکه
به خود مدیر هنری ارکستر و هنرمندان موسیقی هم برمی‌گردد که هر روز به این حاشیه‌ها دامن می‌زنند.

آموزشگاه موسیقی

در مدتی که کار رسانه‌ای انجام داده‌ام باید اعتراف کنم که
هرگز این حجم برخورد هنرمندان با یکدیگر و یا علیه ارکستر را ندیده‌ام.
متأسفانه این برخورد تنها در سطح هنرمندان نیست، بلکه دامنه دعوا گسترده‌تر شده
و حتی پای اهالی رسانه به این میان باز شده است.
شاید اهالی رسانه هم به همین اندازه مقصرند.

برخی از اهالی رسانه طرفدار فلان هنرمند هستند و عده دیگر طرفدار فلان هنرمند.

سخنم اینجا نه با هنرمندان است که خود صاحب‌اختیار کار خودشان هستند
و متأسفانه صلاح کارشان را امروز در این می بینند که با تیغ نقد به جان هم بیفتند.
بلکه سخنم با اهالی رسانه است که همواره مدافع حقوق هنرمندان و ارکسترها بوده است.

بهترین آموزشگاه موسیقی تهران

چه بهتر است اگر نقدی به شرایط موجود ارکسترها و موسیقی هست با ادبیات منصفانه و درست بیان شود.
پیش داوری کردن، دادن القاب و بیان خاطراتی که در جلسات گفت‌وگو با هنرمندان داشته‌ایم
در حد مطرح کردن در شبکه های اجتماعی هم نیست،
چه برسد به اینکه بخواهیم بر اساس آن ها فضای موجود ارکستر را نقد کنیم.

چه بخواهیم و چه نخواهیم بدنه موسیقی کشور ضعیف است،
خانه موسیقی یا صنف موسیقی بی اعتبار و محل دلخوری هنرمندان است
و جایگاهی ندارد که مشکلات هنرمندان را درون سازمان حل کند،
گردش اقتصادی موسیقی ناچیز است،
لغو کنسرت‌ها و ناامنی فضای موسیقی، هنرمندان را آزرده کرده است.
پس بهتر است که خودمان تیشه به ریشه این درخت کهن نزنیم.
چراکه فردا همین هنرمندان منتقد، قطعات‌شان برای اجرا در اختیار رهبر ارکستر می‌گذارند
و در نهایت همه با هم دست در دست عکس یادگاری می‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *